Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آفتاب»
2024-04-28@23:11:02 GMT

حرف‌های خبرساز برادرِ منوچهر هادی درباره یکتا ناصر

تاریخ انتشار: ۳ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۳۹۹۹۴۹۳۵

حرف‌های خبرساز برادرِ منوچهر هادی درباره یکتا ناصر

آفتاب‌‌نیوز :

داود هادی نوشت: سرکار خانم یکتا ناصر دیدن کلیپ تظلم خواهی شما که ماهرانه درنقش یک مادر نگران و یک بانوی مطلقه زجر کشیده عواطف مخاطب راهدف قرارداده بودید هم باعث تاسف شد وهم باعث نگرانی شدید، برای شما بعنوان یک هنرمند و بعنوان همسر سابق برادرم احترام زیادی قائل بودم اما...

سرکار خانم یکتا ناصر بدون تردید شما هم تصدیق می‌کنید که والدین، قهرمان‌های بی بدیل فرزندان خویشند و هیچ مادر متعهدی با تخریب غیر منصفانه و ناشیانه، چهره همسر خویش زمینه فروپاشی باور‌ها و رویا‌های کودک دلبندش رافراهم نمی‌کند که این خود جنایتی نا بخشودنی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سرکار خانم یکتا ناصر قطعا شما بعنوان یک بازیگر تصدیق می‌فرمایید که ایفای نقش مادری قبل از هرچیز نیازمند تعادل روانی و برخورداری از طمانینه و آرامش است به گونه‌ای که بتواند محل رجوع و آرام و قرار فرزندش باشد در حالی‌که رفتار‌های غیر طبیعی، هیجانی و ستیزه جویانه شما بطور جدی ساختار روحی و روانی کودک را به چالش می‌کشد.

سرکار خانم یکتا ناصر‌ای کاش قبل از اینکه با هدف تحت تاثیر قراردادن عواطف مخاطب و در شرایطی که از حالت طبیعی خارج بودید اقدام به تهیه و نشر آن کلیپ کذایی نمی‌کردید و قبل از آن حداقل کمی و فقط کمی به اظهارات چندین و چند باره خود در خصوص رابطه عاشقانه، اخلاقی و انسانی میان شما و همسر سابقتان هم کمی فکر می‌کردید. آیا بنظر شما این همه تعارض واختلاف را می‌شود توجیه کرد؟

سرکار خانم یکتا ناصر‌ای کاش کمی انصاف به خرج می‌دادید و محبت‌های بی‌دریغ برادرم را که همگی ناظر بر علاقه و احترام عمیق ایشان به شما بود را مرور می‌کردید شما بخوبی تک تک آن‌ها را بیاد دارید و حتی اگر هم که بخواهید آنهارا منکر شوید، بعید است قادر به اینکار باشید.

سرکار خانم یکتا ناصر‌ای کاش به مخاطب می‌گفتید که برادرم علاوه بر علاقه شدیدی که به شما داشت عاشقانه دخترش را نیز دوست می‌دارد، ولی شما طی چند ماه اخیر، دائما برای ملاقات‌های حداقلی برادرم با فرزند دلبندش مانع تراشی می‌کردید و با برخورد‌های عصبی و غیر اخلاقی چه چالش‌ها و مشکلاتی را که ایجاد نکرده بودید و نهایتا در نوبه آخر که اخوی حدود یک ماه بخاطر فشار کاری در یکی از شهرستان‌ها بود و بشدت دلتنگ دیدار دخترش بود با هماهنگی خودتان اجازه دادید که منوچهر فرزندش را ... اما متعاقبا مدعی دزدیده شدن دختر برادرم توسط پدرش شدید که بسیار غیر منصفانه و دور از انتظار بود.

سرکار خانم یکتا ناصر با انتشار کلیپی در صفحه شخصی‌تان گفتید که الان از کلانتری آمدید.‌ای کاش کامل توضیح میدادید که چرا کلانتری بودید. اجازه دهید من برای مخاطبین توضیح دهم. دو ساعت قبل از انتشار کلیپ اول در فضای مجازی، شما با مراجعه به درب منزل مادرم که مادری سالخورده مومنه، پارسا، آبرومند و همسر شهید است و همیشه برای شما احترام زیادی قائل بوده میروید و با جنجال و هوچی گری کوبیدن مدام در و ایراد تهمت و افترا حدود ۴۵ دقیقه مرتب ناسزا می‌گویید که با حضور مامور نیروی انتظامی این قائله ختم می‌شود؛ لذا من از شما که مدعی رعایت حقوق و مقام مادر هستید می‌پرسمآیا این سطح از وقاحت و پرده دری و رفتار تهاجمی به ساحت یه مادر سالخورده با ادعا‌های شما جمع می‌شود؟ البته این بی‌حرمتی‌ها با شکایت در دستگاه محترم قضایی پیگیر خواهد شد 

سرکار خانم یکتا ناصر شما خوب می‌دانید که برای شما احترام زیادی قائل بودم، اما فراتر از آن سلامت و آینده برادرزاده دلبندم اولویت دارد لذا به شما توصیه می‌کنم که حفظ سلامت روانی فرزند دلبندتان را فراتر از تسویه حساب‌های ضخصی در اولویت قرار دهید و از هرگونه رفتار‌های انفجاری و هیجانی که به روحیات کودک معصومتان آسیب جدی می‌زند پرهیز کنید.

منبع: سایت برترینها

منبع: آفتاب

کلیدواژه: منوچهر هادی یکتا ناصر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۹۴۹۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بعد از شهادت هم کار همرزمش را راه انداخت!

سطح آب رودخانه بالا آمده بود. احتمال داشت در عبور از رودخانه مشکلاتی پیش بیاید. اما چاره دیگری نداشتیم و از مسیری که همیشه تردد می‌کردیم وارد اروند شدیم. وسط رودخانه که رسیدیم ماشین خاموش شد. فشار و جریان آب لحظه به لحظه بیشتر می‌شد، تا جایی که آب وارد اتاق تویوتا‌وانت ما شد. با آقا مجید شیشه در ماشین را دادیم پایین و رفتیم روی سقف اتاق وانت نشستیم

 شهیدحاج مجید رمضان از شهدای به نام و شناخته شده لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) است. این شهید بزرگوار پیش از شهادت به عنوان رئیس ستاد لشکر ۲۷ خدمت می‌کرد و از او و حسن خلقی که داشت، روایت‌های زیادی شده است. در گفتگو با سردار حاج‌رضا صادقی از همرزمان این شهید بزرگوار، خاطره‌ای جالب از او را تقدیم حضورتان می‌کنیم. 

 موضع حاج بابا

محرم سال ۱۳۶۱ در منطقه خیرناصرخوان یک موضع آتشبار داشتیم به نام موضع شهید حاج بابا. دو قبضه توپ ۱۰۵ از ارتش به صورت رابطه‌ای گرفته بودیم و بخشی از آتش پشتیبانی منطقه را تأمین می‌کردیم. شب عاشورا برادر مجید رمضان که مسئول ستاد لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) بود آمد با هم برویم موضع حاج بابا. من و حاج مجید از بچگی با هم رفیق بودیم. در دبیرستان باهم رشته راه و ساختمان می‌خواندیم. با هم می‌رفتیم شهر ری کارگری می‌کردیم و خلاصه از سال‌ها رفاقت و همراهی، کلی خاطره با هم داشتیم. 

 اروند قصرشیرین

برای رفتن به آتشبار نمی‌توانستیم از جاده اصلی تردد کنیم؛ لذا باید از رودخانه‌ای به نام اروند که در منطقه قصرشیرین بود عبور می‌کردیم. این رود اروند که من می‌گویم در قصرشیرین است. صرفاً تشابه اسمی با همان رودخانه معروف اروند دارد که عملیات والفجر ۸ با عبور رزمندگان از روی آن صورت گرفت. شاید خیلی‌ها ندانند که در قصرشیرین هم یک رودخانه اروند داریم و با شنیدن نامش به اشتباه بیفتند. 

به هرحال هوا تاریک شده بود که به رودخانه اروند رسیدیم. به خاطر بارندگی‌های چند روز قبل، سطح آب رودخانه بالا آمده بود. احتمال داشت در عبور از رودخانه مشکلاتی پیش بیاید. اما چاره دیگری نداشتیم و از مسیری که همیشه تردد می‌کردیم وارد اروند شدیم. وسط رودخانه که رسیدیم ماشین خاموش شد. فشار و جریان آب لحظه به لحظه بیشتر می‌شد، تا جایی که آب وارد اتاق تویوتا‌وانت ما شد. با آقامجید شیشه در ماشین را دادیم پایین و رفتیم روی سقف اتاق وانت نشستیم و با برادر علی نورمحمدی که مسئول لجستیک ما بود تماس گرفتیم بیاید ما را بکسل کند و از رودخانه بیرون بکشد. 

 تویوتا مدل f ۲

برادر علی نورمحمدی یک تویوتا وانت مدل F ۲ قدیمی داشت که خیلی قوی بود. می‌توانست هر ماشینی را بکسل کند. حتی چند بار هم کامیون‌های زیل ارتش را که در رودخانه گیر کرده بودند با تویوتای خودش بکسل کرده و بیرون کشیده بود. وقتی با علی آقا تماس گرفتیم، نیم ساعت بعد خودش را با تویوتای قدرتمندش رساند. آمد و با کمی تقلا، ماشین ما را بکسل کرد و از رودخانه کشید بیرون. به خشکی که رسیدیم، مشکل روشن نشدن ماشین به قوت خودش باقی بود. شمع وایر و دلکو ماشین کاملاً خیس شده بود و هرکاری کردیم روشن نشد. برادر نورمحمدی ما را تا موضع شهید حاج بابا بکسل کرد و برد. 

 خاطره ناگفته

آن شب وقتی به موضع حاج بابا رسیدیم، دیدیم بچه‌های آتشبار آتشی روشن کرده‌اند. ما کنار آتش خودمان را گرم و لباس‌های‌مان را خشک کردیم. این قضیه گذشت و فقط من و شهیدمجید رمضان و برادر علی نورمحمدی از این واقعه خبر داشتیم. حاج مجید که در دفاع مقدس به شهادت رسید و حاج علی نورمحمدی هم که بعد از جنگ برگشت اصفهان. به نوعی خاطره آن شب و گیرکردن ما در وسط رودخانه و بکسل شدن‌مان توسط برادر نورمحمدی یک خاطره ناگفته باقی‌ماند. گذشت و جنگ به اتمام رسید. 

 رؤیای صادقه 

بعد از اتمام دفاع مقدس در دفتر مرحوم آیت‌الله غیوری در صفائیه شهر ری بودم. ایشان از علمای خیری بودند که شب‌ها بعد از نماز می‌نشستند و درخواست‌ها و مشکلات مردم را رفع و رجوع می‌کردند. من هم در خدمت حاج آقا بودم. نامه‌های مردم را می‌گرفتم، مشکلات‌شان را می‌شنیدم و به حاج آقا انتقال می‌دادم. یک روز آقایی آمد و گفت: برای پول پیش منزل مشکل دارم. حاج مجید گفت بیایم پیش شما بگویم: «به فلانی بگو حاج‌مجید گفت مشکل من را حل کنید.»

پرسیدم کدام حاج مجید؟ گفت: شهیدحاج مجید رمضان. گفتم خودت می‌گویی شهیدحاج مجید! شهید چطور گفت بیایی پیش من؟ 

آن برادر حرف عجیبی زد. گفت: من خودم از بچه‌های لشکر ۲۷ هستم. چند روز پیش رفتم قطعه ۲۶ بهشت‌زهرا (س) سر مزار حاج مجید. دلم بدجوری گرفته بود. صاحب خانه پول پیش بیشتری می‌خواست و من هم دستم بسته بود. شرمنده زن و بچه شده بودم. گفتم حاجی مشکل دارم، کمکم کن. همان شب حاجی آمد به خوابم، آدرس اینجا را داد و گفت برو پیش حاج صادقی و بگو حاج مجید گفته مشکل من را حل کن. نشان به آن نشان که شب عاشورا وسط رودخانه اروند ماشین گیر کرد و...

منبع: روزنامه جوان

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • ببینید | سرکار گذاشتن مردم توسط دولت رئیسی به روایت یک نماینده مجلس
  • تبریک تولد بهرام رادان به سبک محسن کیایی!
  • بشاگرد مدال افتخار ایران
  • عکس خبرساز یک زن بی‌حجاب در سخنرانی رئیسی
  • (ویدئو) مردم را با واردات خودرو‌های برقی سرکار نگذاریم
  • من، مادرم، خواهرم و برادرم را سلاخی کرده‌ام!
  • آهنگ عاشقانه منوچهر هادی برای دخترش سوفیا (فیلم)
  • بعد از شهادت هم کار همرزمش را راه انداخت!
  • ویدئوی آهنگ عاشقانه منوچهر هادی برای دخترش سوفیا
  • انتقاد تند و تیز امیرعلی نبویان به شوخی جنجالی رائفی‌پور